شهید «صفر روحی افراپلی»

شهید صفر روحی افراپلی در سال ۱۳۳۷ در شهر قائمشهر واقع در استان مازندران متولد شد. دوران تحصیل را در زادگاهش به پایان رساند و موفق به اخذ مدرک دیپلم تجربی گردید. در دوران متوسطه عضو انجمن اسلامی مسجد شد. در آن ایام به پخش اعلامیه‌های امام و تشویق مردم به تظاهرات علیه شاه دست می‌زد. شهید پس از دریافت مدرک دیپلم، در سه رشته پزشکی، داروسازی و کشاورزی قبول شد. به خاطر اینکه دو رشته علوم پزشکی و داروسازی متعلق به ارتش شاهنشاه بود به تحصیل در رشته کشاورزی پرداخت. اما بعد از مدتی به دلیل انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها از تحصیل دور ماند.

در سن 21 سالگى ازدواج کرد بعد از 7 سال دورى از دانشگاه به اصرار همسرش به ادامه تحصیل در شهر مشهد پرداخت. او انسانى رازدار و امین بود و هر کسى مشکلى داشت با او در میان مى‏گذاشت و از او راهنمایى مى‏خواست و هیچگاه خود را برتر از دیگران نمى‏دانست و با همه رفیق و دم خور بود. بسیار با کودکان مهربان بود و در سلام کردن پیش قدم مى‏شد و هیچ وقت خشمگین نمى‏شد و با نرمى و ملایمت رفتار مى‏کرد. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نمى‏کرد. در اعتقادات دینى راسخ بود و مورد اعتماد بود، چنانکه اولین پیش نماز سپاه و نائب امام جماعت مسجد شهر شد. در ضمن شبى نبود که نماز شبش را نخوانده به صبح برساند.

قبل از اینکه وارد دانشگاه شود، از طرف سپاه به جبهه اعزام شد. همچنین در دوران دانشجویی وقتی امام (ره) دستور فرمودند که دانشجویان به جبهه بروند، درس و دانشگاه را رها کرد و عازم مناطق جنگی شد. و در عملیات‌های متعدد شرکت کرد. این در حالى بود که یک بار مورد ترور ناموفق منافقین کوردل قرار گرفت.

در آن زمان حدود ۸ ماه در جبهه بود و در عملیاتهاى والفجر 4 و 6 و کربلاى 4 و 5 شرکت کرد. در آخرین عملیات یعنى عملیات کربلاى 5 بود که به عنوان مسؤول طرح خودکفایى لشکر 25 کربلا منصوب گردید و آن طور که همرزمانش در زمان غیر عملیات مى‏گفتند به کشت برخى محصولات پرداخت و تا 3 روز قبل از شهادتش مشغول برداشت آنها بود و جالب است که همان محصولات براى تمام سال لشکر کفایت مى‏کرد. 

چند روز قبل از عملیات ماموریتش تمام شده بود ولى وقتى فهمید که قرار است عملیات بشود به خانه برنگشت و در آنجا ماند و در عملیات کربلاى 5 شرکت کرد. انگار مى‏دانست که این بار برگشتى نیست و هنگامى که از زن و فرزندانش خداحافظى مى‏کرد به همسرش گفت: «این دفعه دیگر خداوند راه را برایم باز کرده و فکر نکنم که برگشتى باشد». همین گونه هم شد و دیگر برنگشت. در روز 65/2/12 این شهید با اصابت یک خمپاره عراقى به پشت سرش در شلمچه روحش به پرواز درآمد و از قفس تنگ جسمش خارج شد و وى به آرزوى دیرینه‏اش رسید. سرانجام ایشان در تاریخ ۱۲/۱۱/۱۳۶۵ در منطقه پاسگاه زید بر اثر اصابت ترکش در کانال ماهی به وصال یار شتافت.

 

وصیت‌نامه شهید

بسم الله الرحمن الرحیم

حمد و سپاس خدای را که پروردگار جهان است و سلام و صلوات بر محمد و آل محمد (ص). من این راه را کورکورانه انتخاب نکرده‌ام بلکه شهادت را سعادت و راه سرخ شهادت را راه سرخ آل محمد (ص) و علی (ع) می‌دانم. «والقتل لنا عادة و کرامتنا شهاده»: مرگ و کشته شدن عادت ما و شهادت افتخار ماست. خدایا ما رزمندگان اسلام اگر این لباس را به تن کرده‏ایم به عشق شهادت و جهاد به تن کرده‏ایم و دوست نداریم که کاروان سرخ امام حسین (ع) بگذرد و ما از غافله عقب بمانیم. برادران و خواهران خون ما سیلى خواهد شد که تمامى دشمنان قرآن و اسلام را در خود غرق خواهد کرد و شهادت ما نوید ظهور آقا امام زمان (عج) را مى‏دهد که او انتقام خون ما را خواهد گرفت. برادران و خواهران امروز عزت و سعادت و پیروزى اسلام در گرو جنگ با کفر و استکبار جهانى است و فعلاً با مزدور حلقه به گوش ابرقدرتها صدام کافر است. امروز وظیفه ما است به حرفهاى رهبر عزیزمان گوش دهیم و براى نجات اسلام و مستضعفین بر علیه کفار بجنگیم.

همچنین وحدت را برادران حفظ کنند و بصورت جناح­بندی عمل نکنند. بلکه فقط و فقط پیرو امام خمینی، ولی فقیه زمان باشند و برای مقام دنیا به سر و کله هم نکوبید. که شهدا روز قیامت یقه همه شما‌ها را خواهند گرفت که ما‌ها برای اسلام خون خود را بدهیم و شما برای مقام و حفظ مقام خود به اسلام ضربه بزنید.

من به جبهه رفتم تا اسلام و دین و قرآن پاینده باشد و به پیام حسین زمان امام عزیزمان خمینى بت شکن لبیک گفتم.

 پیامى دارم به برادران و خواهران و تمام روحانیت خط امام و اسلام و برادران سپاه و امت حزب الله که تحت فرماندهى و رهبرى امام زمان(عج) و نائب برحقش مرجع بزرگوار و زعیم عالیقدر ولى فقیه امام خمینى باشند؛ چه گوش دادن به حرفهاى امام امت گوش دادن به حرف خداست، چون امام امت هیچ حرفى از خود ندارد و هر چه دارد از اسلام عزیز است که خدا نازل فرموده و اگر به نصایح امام امت گوش ندهیم به عذاب سخت الهى دچار خواهیم شد. در امام بیشتر دقیق شوید و سعى کنید عظمت او را که عظمت اسلام است بیابید و خود را تسلیم او سازید و صداقت و اخلاص خود را همچنان حفظ کنید و اگر فیض شهادت نصیبم شد البته من گناهکارم و سعادت آن را ندارم ولى اگر داشته باشم آنان که پیرو خط سرخ امام خمینى نیستند و به ولایت او اعتقاد ندارد بر من نگریند و بر جنازه من حاضر نشوند. اما خدا کند که خون شهید، همه بى­تفاوتها را متحول سازد و به رحمت الهى نزدیکشان نماید. و اى جوانان! مبادا در غفلت بمیرید که على در محراب عبادت شهید شد و مبادا در حال بى تفاوتى بمیرید که على اکبر حسین (ع) در راه نبرد شهید شد.

 پیامى به همسر عزیز و خوب الهى‏ و تمام مادران و همسران دارم و آن اینکه از شما مى‏خواهم فرزندانتان را على وار و زینب وار تربیت کنید و نگذارید که از کوچکى راه نادرست را انتخاب کنند و شما زنان و همسران محترم با پیرو راستین حضرت فاطمه زهرا (ع) مادر ما تمامى شیعیان جهان و راه زینب (ص) باشید و سعى کنید فرزندانتان جز اسلام راه دیگرى را انتخاب نکنند و فقط به کتاب آسمانى قرآن مجید چنگ بزنند و پس از پاگرفتن اعمال خود را مطابق قرآن و دستور پیامبر و ائمه معصومین قرار دهید که رستگارى دو دنیا فقط در این راه است «وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ‌»: اگر کسى غیر از اسلام راهى یا روشى را انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیان کاران است. شما از هیچ کس جز از خداوند ترسى نداشته باشید که اگر دنیاى استکبارى ما را محاصره اقتصادى کند ما فرزند رمضانیم و پیشوایمان محمد (ص) و على (ع) است ما را محاصره نظامى مى‏کنند ما فرزند محرم هستیم و پیشوایمان حسین (ع) است. و خدا را شکر مى‏کنم که مسلمان شیعه به دنیا آمده‏ام و به خداى یکتا و به پیامبر عظیم الشان اسلام و به حضرت على (ع) و یازده فرزندش اعتقاد دارم که امام و ائمه ما هستند و افتخار مى‏کنم که شیعه بمیرم و داراى همسر و فرزندان شیعه هستم. انسان در جبهه‏هاى نبرد حق علیه باطل دقیقاً احساس مى‏کند و مى‏فهمد که شیعه بودن یعنى چه و چه افتخارى از این بالاتر که ما رهبران و ائمه‏اى داریم که هیچکس و هیچ فرقه‏اى ندارد و این را هم یقین دارم که اگر ما مردم ایران شیعه محمد(ص) و على (ع) نبودیم و داراى فرزندان و همسران شیعه نبودیم نمى‏توانستیم اینقدر تنها فقط با تکیه بر خدا مقاومت کنیم و بجنگیم چون تشیع سرخ على و آل على است که ما را اینقدر مقاوم کرده است و باز خدا را شکر مى‏کنم از زمانى که به دنیا آمده‏ام و زندگى مى‏کنم یک حکومت ضد اسلام و دیکتاتورى و طاغوتى از بین رفت و یک حکومت بر اساس اسلام بوجود آمد حکومتى که بعد از حکومت موقت 5 ساله حضرت على (ع) تاکنون وجود نداشته است.

 ان شاءاللّه خدا به ما که جزء این حکومت حزب اللّه هستیم توفیق بدهد که هرچه بیشتر و بهتر بتوانیم به این حکومت نوپا کمک کنیم و نکند خداى نکرده به این حکومت نوپا که کمک کردن به اسلام است کوتاهى کنیم و نکند که به روزه و نماز خواندن در خانه اکتفا کنیم و خود را نیز حزب الله بدانیم. چنانچه مى‏دانید دنیا هیچ ارزشى ندارد. باید بمیریم، دنیا فانى است و چه افتخارى از این بزرگتر که در راه احیاى اسلام بجنگیم و به این حکومت و اسلام کمک کنیم و در این راه شهید شویم. این رمز سعادت است و جاى زندگى جاوید آخرت است در جوار رحمت حق تعالى. البته مى‏دانید که به فرموده شهید بهشتى بهشت را به بها مى‏دهند نه بهانه، اگر فقط با گفتن اینکه من مسلمانم من حزب الهى هستم من انقلابیم و نماز مى‏خوانم و روزه مى‏گیرم بهشت را نخواهیم خرید. البته نماز و روزه از ستونهاى دین هستند ولى نمى‏توان خود را به این وسیله راضى کرد. اگر در خانه بنشینم و فقط به عبادت مشغول شویم دشمن مى‏آید و اسلام را از بین مى‏برد. پس اگر اسلام را مى‏خواهیم باید بجنگیم تا پیروز شویم.

 اى امت حزب اللّه! بزرگترین رمز پیروزى بر اهریمن وحدت کلمه است: به رهبرى امام امت، تا مى‏توانید این وحدت کلمه را حفظ کنید و به دنبال امام عزیزمان حرکت نمایید؛ مبادا امام و روحانیت در خط امام را تنها بگذارید. اگر روحانیت شیعه از بین برود اسلام از بین مى‏رود. جنگ را فراموش نکنید شهیدان و راه آنان را فراموش نکنید، مسجدها را خالى نگذارید که به فرموده امام امت مسجدها سنگر هستند. دعاها، دعاها، دعاها را فراموش نکنید مخصوصاً دعاهاى کمیل، توسل، ندبه و… و هرچه مى‏توانید دعاها را بیشتر بخوانید که ما هر چه داریم از همین دعاهاست. در کار هایتان، خدا را فراموش نکنید، چون همه چیزها از خداست. به یاد آوریم زمانى را که در ذلّت و بدبختى و شقاوت شاهى پهلوى زندگى مى‏کردیم ولى حالا با عزت و آزادى و شجاعت به عبادت و دعا و قرآن و جنگ و غیره مشغولیم. پس شکر خداى را به جاى آورید که در همه حال به او نیازمندیم.

 اما سخنى با برادران و خواهرانى که در پشت جبهه هستند اینکه به تبلیغ و نشر اسلام بپردازید. و با این کارتان خدا را کمک کنید که «ان تنصراللّه ینصرکم و یثبت اقدامکم». همچنین جلو دشمنان اسلام محکم بایستید و اگر براى شما شهیدى آوردند خوشحال باشید؛ زیرا هرچه باشد شهدا از على اکبر حسین که بالاتر نیستند از حسین (ع) که بالاتر نیستند و ثانیاً این شهدا امانتى هستند که خداوند به شما پدر و مادرها و همسرها سپرده است و خدا را شکر کنید که امانت خدا را سالم به خدا برگردانید. همچنین به خانواده شهدا احترام بگذارید از تمام کسانى که در ارتباط با بنده مسائلى دارند تقاضا دارم که مرا حلال کنند.

 همچنین وحدت را برادران حفظ کنند و به صورت جناح بندى عمل نکنند، بلکه فقط و فقط پیرو امام خمینى، ولى فقیه زمان باشند و براى مقام دنیا به سرو کله هم نکوبند که شهدا روز قیامت یقه همه شماها را خواهند گرفت که ماها براى اسلام خون خود را بدهیم و شما براى مقام و حفظ مقام خود به اسلام ضربه بزنید.