شهید «یوسف رضا یزدان نجات»
شهید یوسف رضا یزدان نجات در سال 1337 در خانوادهاي مستضعف امّا معتقد به مكتب انسان ساز اسلام در قريه عليا اميري از بخش لاريجان آمل چشم به جهان گشود. پدرش غلامعلى و مادرش محترم نام داشت. دانشجوى رشته كشاورزى دانشگاه مازندران بود. از سوى بسيج در جبهه حضور يافت. ۳۱ تير ۱۳۶۱، در شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد. مزار او در امامزاده ابراهيم آمل واقع است.
یوسف رضا یزدان نجات در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع کارشناسی به پایان رساند.
یوسف رضا یزدان نجات در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته پیاده به اسلام خدمت میکرد که در 31/04/1361 هجری شمسی در منطقه شلمچه و در عملیات رمضان شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم به خاک سپرده شد.
زندگينامه شهيد مفقود الاثر يوسف رضا يزدان نجات:
شهید یوسف رضا یزدان نجات تحصيلات ابتدائي را در دبستان تقوي و دبيرستان طبري در آمل به پايان برد و سپس جهت ادامة تحصيل در سال 1358 به دانشكدة كشاورزي ساري وارد شد. شهيد از اوان كودكي به اسلام عزيز علاقمند بود و در جريان پيروزي انقلاب با پيوستن به دوستانش هسته مبارزه با رژيم منهوس پهلوي را تشكيل داد و در اكثر تظاهرات وراهپيمائيها نقش فعال و سازندهاي داشت شهيد پس از پيروزي انقلاب اسلامي جهت تحصيل به دانشكده كشاورزي ساري عزيمت نمود پس از تحصيل دانشكده وشروع جنگ تحميلي براي مبارزه با متجاوزين بعثي داوطلبانه به ستاد جنگهاي منظم پيوست و در كنار سوخته دلي عارف شهيد ارجمند دكتر مصطفي چمران قلب و دلش صفاي ديگر يافت بطوري كه يوسف بعد از شهادت انسان ساز سردار شهيد اسلام دكتر چمران قلب ودلش صفاي ديگر يافت بطوري كه يوسف بعد از شهادت انسانساز سردار رشيد اسلام دكتر چمران و ادغام ستاد جنگ هاي نامنظم به بسيج مستضعفين، ميدان نبرد را رها ننمود.
آري يوسف كه معشوقش را در صحاري گرم تفتيده خوزستان جستجو مينمود بارها به جبهه، به سوي جوهرة خويش، به سوي روح خويش، بر روي ميعادگاه خويش پر ميكشيد امّا اينبار آخر با دلي عاشقتر و قلبي شكستهتر و قلبي سرشار از عشق الهي به جبهه رفت، همرزمانش گفتهاند:
«درآخرين شب ماندنش دراين دنياي فاني، در دعاي كميل ندا سرداد كه اي پروردگار من، تو خود گفتي، مزد كارگر را قبل از خشك شدن عرقش بدهيد حال من قبل از خشك شدن عرقم مزدم را ميخواهم»
«اُدْعُوني اَسْتَجِبْ لَكُمْ» دعايش پذيرفته شد در روز 31/04/1361 در عمليات رمضان در شلمچه به ديدار معشوق پر كشيد و پروازش، پردهاي ديگر از پردة عشق را دريد. او كه به روي زمين افتاده بود همچون سرورش حسين(ع) لبانش خشك و از تشنگي ميسوخت نه آن تشنگي بلكه به همرزمش گفت: «كه عشاق در پند و راه در دام، پس مرا با معشوق خوش بگذار و چينها را پاك كن و باز منزلگه ديگر و در لقائي عمیقتر …»
آري يوسف شهيد شد و جسد مطهرش در صحراي خوزستان ماند تا بيانگر ايثار و فداكاريش در آن خطر باشد. روح پر عظمت اين شهيد را بايد از آثارش شناخت آنجا كه مينويسد: واقعاً از گريستن بچهها در بين دو نماز حال عجيبي به آدم دست مي دهد و تأثير عجيبي بر بيننده ميگذارد نه، آنها كسي را از دست ندادند، بلكه از سوز فراق يارشان، معشوقشان، معبودشان، ربشان بلكه در دوري از يارشان خميني ناله ميكنند، خدا نيز ديدار را به اين مجاهدان راهش وعده داده است. من نيز با آرزوي اينكه از اين روحهاي بزرگ رزمندگان تأثير بپذيرم به جبهه آمدم. امروز جبهه جاي كساني است كه درميدانهاي حق عليه باطل مردانه ميجنگند و پشت ابر قدرتها و در رأس آنها آمريكا اين ديو جهان خوار و مكار قرن را به لرزه در آوردهاند.
جبهه ملي ها، منافقين… و ديگر گروهك هاي ملحد كه به راديوهاي بيگانه گوش مي دهند و به بختيار فاسد اميد بستهاند تاب ديدن نور را ندارند چون اساس حيات ننگينشان بر ظلمت و جعل است و طلوع نور انقلاب شكوهمند اسلامي اين پايان يافتن شب و ظهور مرگ آنهاست و اينان با نور دشمن اند.
قسمتي از گلوله ها، با پول گوشوارة آن نوعروسان فراهم شده، آري آن گوشواره تنها يادگار خوشترين لحظه زندگاني آنها بود و با عشق به خدا، قرآن، رهبر است كه نه تنها از گوشواره، پول قلك، بلكه از شوهران برادران فرزندانشان نيز ابراهيم گونه ميگذرند.
ـ برادر جاي خالي دوست (برادر)، پدر جاي خالي فرزند شهيدش را در جبهه پر ميكند و بدينگونه است كه هيچوقت جاي شهيد در جبهه خالي نميماند.
ـ اگر از تشنگي دست بر زمين بيافتد، ده ها دست براي گرفتن آن تفنگ دراز مي شود تا بتوانند راه آن شهيد را در رسيدن به جامعه توحيدي و مبارزه با شيطان بزرگ ادامه دهند.
ـ هرعشقي به همراه خود خشم ونفرتي را بوجود ميآورد و عشق به خدا به معني خشم و نفرت از كفر و شرك و جهانخوارگي است.
ـ تفنگ هاي ماست، كشيدن ماشه به مفهوم خشم وكينه همه ما بر عليه متجاوزين بعثي و اربابانش ميباشد طولي نميكشد كه اين گلولهها قلب صهيونيست ها غاصب را بدرد و با تحركي كه دركشورهاي اسلامي پديد ميآورد شاههاي منطقه اعم از شاه حسن و شاه حسين، ملک خالد و حسنی نامبارک را از تختشان به زير كشيد و اماكن مقدسه كربلا و قدس و مکه از لوث وجود آمريكاي جنايتكار و فرزند خلفش اسرائيل غاصب پا كنند.
“وصیتنامه شهید“
به شما عزیزان توصیه میکنم که تا پای جان تابع و پشتیبان ولایت فقیه باشید. در دفاع از میهن خود از هیچ چیز دریغ نکنید که دفاع از ناموس است. ساده زیست باشید و از تجملات دوری کنید تا دنیا شما را خود غرق نکند و فریبتان ندهد. دنباله رو روحانیت متعهد باشید تا از صراط مستقیم خارج نشوید و به گمراهی نرسید. از خواهرانم تقاضا دارم که حجاب خود را به نحو احسن رعایت کنند تا شرمنده خون شهدا نباشند.
هر که از این نعمت اسلام، انقلاب امام برخوردار شد از چه نعمتی برخوردار نشده و هر که از این نعمت برخوردار نشد از چه نعمتی برخوردار شده. واقعا جنگ نعمت های زیاد داشت از جمله اینکه ما توانستیم پیشتازان انقلاب را که بیشتر از طبقه محروم میباشند را از ضد انقلاب هایی که هر انبارشان یک سوپر مارکت است تشخیص بدهیم.